بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد،
در سالروز شهادت شما، برایتان نامه ای می نویسم. دوست دارم مثل نوشته های شما ساده و بی تکلف و قابل فهم برای هر رده ی سنی باشد. می دانم که تأثیر گذاری آن به میزان خلوص من بستگی دارد. این نیز درسی بود که شما به ما دادید.
مرا ببخشید استاد! چون نمی توانم همهی آنچه را که از شما آموختم در کلاس اجراء کنم.

فرموده بودید که مغز انسان نیز مانند معده نیاز به فضای خالی برای عمل هضم غذا دارد. ولی من ذهن دانش آموزم را همواره از درس انباشته می کنم. چون کتابهای درسی ما این گونه طراحی شده است.
من همواره فرآیند آموزش را فدای نتیجه کرده ام. چون سیستم آموزشی روشی برای ارزیابی فرآیند ندارد بلکه نتایج کمّی کارم را بررسی می کند. آن هم با تفاوت های صدم نمره در پیشرفت و یا پسرفت!
گاهی می اندیشم در این سیستم ارزشگذاری اگر قرار بود مرارتهایی که ائمهی معصومین علیهم السلام کشیده اند نیز مورد بررسی قرار گیرد، با توجه به آمار مسلمانان و شیعیان نسبت به سایرین درصد قبولی چگونه محاسبه میشد؟
دانش آموز ضعیف در کلاس ریاضی من در کنج عزلتی خزیده و من از تمامی استعداهایی که خداوند متعال به او ارزانی کرده بی اطلاعم. چون تا خرداد ماه باید کتابی را تدریس کنم که تناسبی با نیازهای او ندارد.
همهی نگرانی من میانگین نمره های دانش آموزانم است و درصد قبولی، نتایج آزمون های پیشرفت تحصیلی هم در این دو سه سال اخیر به این نگرانی هایم اضافه شده.
ببخشید استاد! گاهی فراموش می کنم یک معلم هستم. چون وقتی مصرانه از دانش آموزانم می خواهم که درست فکر کنند، بعضی از دوستان در گوشم زمزمه می کنند" زیاد حرص نخور همهی دانشآموزان قبول میشوند."
ما را ببخشید استاد! برای شما شاگردان خوبی نبودیم. ای کاش شما نیز مانند استاد بزرگوارتان حضرت علامه طباطبایی رحمت الله می توانستید دربارهی ما این طور بفرمایید که: " هر چه به او می آموختم هدر نمی رفت."
شرمندهی شما هستیم استاد. که دشمنان، بهتر از ما شما را شناختند. این را آن زمان فهمیدم که برای از میان برداشتن شما مغزتان را هدف گرفتند.
استاد عزیز شما را به خداوند سبحان می سپارم. دعایمان کنید که به دعای ملکوتی شما واقعاً نیازمندیم.
شاگرد خطاکار شما